هشدار جدی: ایرانیان ۴۰۰ کالری کمتر از حداقل نیاز بدن غذا میخورند
به گزارش زومان، وعدههای غذایی ایرانیان در سکوت کوچکتر شده است. آماری که به تازگی منتشر شده، روایتی عددی از این واقعیت ملموس است: سرانه کالری دریافتی هر ایرانی از حدود ۲۶۰۰ کالری در سال ۱۳۸۵ به تنها ۱۸۰۰ کالری در سال ۱۴۰۳ سقوط کرده است. این یعنی یک افت نزدیک به ۳۰ درصدی در کمتر از دو دهه.
این عدد نشان میدهد که میانگین انرژی روزانه دریافتی مردم، حالا ۴۰۰ کالری کمتر از حداقل نیاز بدن یعنی ۲۲۰۰ کالری است. چالشی که امنیت غذایی خانوارها را به شکلی جدی تحت تأثیر قرار داده است.
روایت رسمی از یک معادله نابرابر
گزارش سیاستی جدید وزارت رفاه، این روند نگرانکننده را مستند میکند. بر اساس این گزارش، نقطه عطف ماجرا سال ۱۳۹۹ بود؛ از آن زمان به بعد، سرانه کالری دریافتی هر فرد به زیر مرز ۲۰۰۰ کالری در روز سقوط کرد و دیگر به سطح قبلی بازنگشت. این گزارش، تأییدی رسمی بر واقعیتی است که بسیاری از خانوادهها هر روز با آن زندگی میکنند: تأمین غذای کافی و مغذی روزبهروز دشوارتر میشود.
این کاهش مصرف، یک انتخاب از روی سبک زندگی یا رژیم غذایی نیست، بلکه نتیجه مستقیم فشارهای اقتصادی است که معیشت مردم را هدف گرفته. وقتی اعداد و ارقام رسمی دولتی چنین تصویری را ترسیم میکنند، عمق ماجرا روشنتر میشود؛ داستان کاهش قدرت خریدی که خود را در ابتداییترین نیاز انسان، یعنی غذا، نشان میدهد.
شمشیر دولبه تورم: خوراک و مسکن
ریشه این بحران را، مانند بسیاری از مشکلات دیگر، میتوان در ارقام سرکش تورم جستجو کرد. گزارشهای مرکز آمار ایران یک همزمانی دقیق را آشکار میکند: همزمان با اوج گرفتن تورم خوراکیها و آشامیدنیها، کالری دریافتی مردم هم سقوط کرده است. این یعنی افزایش سرسامآور قیمت مواد غذایی، قدرت خرید را تحلیل برده و خانوارها را مجبور به کاهش حجم و کیفیت غذای خود کرده است.
اما این تمام ماجرا نیست. یک عامل دیگر نیز با قدرت وارد معادله شده و فشار را مضاعف کرده است: تورم مسکن. وقتی هزینه تأمین یک سرپناه به تدریج اوج میگیرد، خانوادهها ناچار به یک انتخاب دردناک میشوند. آمارها نشان میدهد تورم مسکن در سال گذشته به ۴۰.۳ درصد رسید، رقمی که حداقل از ابتدای دهه ۹۰ بیسابقه بوده است.
این یعنی بخش بزرگتری از درآمد ماهانه صرف پرداخت اجارهبها یا اقساط مسکن میشود و در نتیجه، بودجه کمتری برای سایر هزینههای حیاتی باقی میماند. در این جدال نابرابر، این هزینههای خوراکی است که قربانی میشود تا خانواده بتواند سقفی بالای سر خود داشته باشد. این چرخه، معیشت را در تنگنایی قرار داده که تأثیر مستقیم آن در کاهش انرژی و سلامت جامعه نمایان میشود.
شما در سالهای اخیر کدام هزینهها را برای تأمین مخارج اصلی زندگی خود کاهش دادهاید؟