به گزارش زومان، زنگ خطر برای ۱۴ میلیون نفر جمعیت پایتخت به صدا درآمده است. حجم باقیمانده آب در پشت سدهای تهران به سطح بحرانی تنها ۳ درصد رسیده و زندگی روزمره مردم را با تهدید مستقیم کمبود آب شرب مواجه کرده است. این عدد یک آمار خشک و خالی نیست؛ بلکه اعلام یک وضعیت اضطراری است که نشان میدهد کاسه صبر منابع آبی تهران لبریز شده.
این بحران، قصهای فراتر از خشکسالی و تغییرات اقلیمی دارد. به گزارش فرارو، کارشناسان انگشت اتهام را به سوی سوءمدیریتها و تصمیمات نادرستی نشانه رفتهاند که روند خشک شدن منابع ایران را تسریع میکند؛ همان روندی که دریاچه ارومیه را به «درس عبرت» در کتابهای درسی دانشآموزان استرالیایی تبدیل کرد.
ریشههای بحران: دزدی آب در روز روشن
چرا ورودی آب سدها به کمترین حد خود رسیده است؟ پاسخ فقط در آسمان نیست. نگاهی به مسیر رودخانههایی مانند کرج، پرده از واقعیتی تلخ برمیدارد: ویلاها، باغها و ساختوسازهایی که تا نوک قلهها پیش رفتهاند، آب را قبل از رسیدن به سد میبلعند. این برداشتهای غیرمجاز از چشمهها و منابع بالادستی، شریان حیاتی سدها را قطع کرده است.
آرزو اشرفیزاده، مدیر کل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست، این اقدام را صراحتاً «دزدی» مینامد
آب از اَنفال عمومی محسوب میشود و برداشت فراتر از حقابههای مجاز و سهم تعیینشده، نوعی دزدی است.- آرزو اشرفیزاده، مدیر کل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست
این مشکل تنها به تهران محدود نمیشود و در بالادست سدهایی مانند لتیان و الغدیر ساوه نیز گزارش شده است؛ جایی که برداشتهای بیرویه، سدها را در آستانه خروج از مدار قرار داده.
خطر زیر پای شهر: فرونشست زمین در کمین پایتخت
وقتی آبهای سطحی کفاف نمیدهند، فشار بر منابع زیرزمینی چند برابر میشود. امروز بیش از ۶۰ درصد آب شرب پایتخت از سفرههای زیرزمینی تأمین میشود. این برداشت بیرویه، بدهی سنگینی به طبیعت تحمیل کرده و ۴۲۸ دشت کشور را در وضعیت بحرانی قرار داده است.
عواقب این کار تنها کمبود آب نیست. خالی شدن سفرههای زیرزمینی، پدیده هولناک فرونشست زمین را به دنبال دارد. این پدیده نه تنها زیرساختهای شهری را فرو میبلعد، بلکه به گفته مهدی زارع، استاد پژوهشکده زلزلهشناسی، میتواند گسلهای تهران را تحریک و فعال کند و خطر زلزله را افزایش دهد.
راهحلهای پرهزینه یا پاک کردن صورت مسئله؟
در مواجهه با این بحران، طرحهای انتقال آب به عنوان یک راهحل مطرح شدهاند. اما تجربه انتقال آب از سد طالقان نشان داد که این کار تنها بحران را از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل میکند؛ چرا که حجم سد طالقان نیز حالا با کاهش شدید روبرو است.
ایده بزرگتر، یعنی انتقال آب از خلیج فارس، با چالشهای اقتصادی و زیستمحیطی عظیمی همراه است. هزینه هر متر مکعب آب انتقالی به پایتخت حدود ۵۰۰ هزار تومان برآورد میشود. از سوی دیگر، فرایند آبشیرینکنها با تولید گازهای گلخانهای و تخلیه شورابههای سمی به دریا، اکوسیستم خلیج فارس را نابود میکند. به گفته محمد درویش، کارشناس محیط زیست، این راهحلها مشکلات بزرگتری خلق میکنند.
کارشناسان معتقدند راه نجات، نه در پروژههای عظیم و پرهزینه، بلکه در تغییر رویکرد است. باید از «مدیریت تأمینمحور» به «مدیریت تقاضامحور» حرکت کرد، برداشتهای غیرمجاز از چاهها و رودخانهها را متوقف نمود و ظرفیت اکولوژیک هر منطقه را برای توسعه در نظر گرفت. در غیر این صورت، نبرد با خشکسالی، یک نبرد از پیش باخته خواهد بود.
به نظر شما مقصر اصلی بحران آب تهران کیست و چه راهکار فوری برای مقابله با آن وجود دارد؟