سقوط بازار در جنگ 12 روزه؛ 150 همت تراکنش پرید
بیایید قصه را از جای آشنایی شروع کنیم؛ جایی که شما ایستادهاید؛ مقابل یک کارتخوان. نه خبر از نمودار است، نه گزارش رسمی. فقط شما هستید، قیمتها، و لحظهای مکث قبل از وارد کردن رمز. همین مکث کوتاه، خلاصه حالوهوای اقتصاد امروز ماست؛ اقتصادی که عددهایش فریاد میزنند و احساسش، تردید است. دادههای شاپرک از تراکنشها ما چه میگوید؟
ویترینهای پر، دستهای خالی
این گزارش درباره یک عدد نیست؛ درباره توست. درباره خرج هایی است که در آبان امسال بیشتر شده. نه لزوماً چون بیشتر خریدیم، بلکه چون همان خریدهای همیشگی، قیمتشان بالاتر آمده است. آمار بانک مرکزی میگوید مجموع خریدهایی که با کارت انجام دادیم، از مرز ۲ هزار هزار میلیارد تومان رد شد و به ۲ هزار و ۲۲۷ همت رسید. عددی که اگر تنها خوانده شود، شبیه رونق است؛ اما قصه هنوز شروع نشده.
برای فهمیدن ماجرا، باید یک قدم عقبتر برویم. ارزش خریدها بالا رفته، اما تعداد خریدها چه؟ در آبان امسال، تعداد دفعات کارت کشیدن ما فقط ۳.۷ درصد بیشتر از پارسال بوده. یعنی تقریباً همان تعداد خرید، با پولی بسیار بیشتر.
تهران؛ قلبی که آهستهتر میزند
اگر دوربین را روی تهران زوم کنیم، تصویر نگرانکنندهتر میشود. تعداد تراکنشها در تهران نهتنها رشد نکرده، بلکه نسبت به پارسال ۰.۵۶ درصد هم کمتر شده و به حدود یک میلیارد و ۸۷ میلیون تراکنش رسیده. یعنی ویترینها روشناند، اما مشتری کمتری احتمالا وارد میشود.
اقتصاد، حافظه دارد. هنوز از شوک خرداد و تیر بیرون نیامده. همان دو ماهی که به خاطر شرایط خاص، چیزی حدود ۲۴۴ میلیون تراکنش کمتر از سال قبل در استان تهران ثبت شد. با توجه به این که میانگین قیمت در این دو ماه برابر با 624 هزار تومان برای هر تراکنش در سال جاری بوده می توان گفت به اندازه حاصل ضرب این دو رقم از تراکنش های تهران ناپدید شده است. این رقم چیزی در حدود 152 همت برآورد می شود.
هر بار کارت میکشی، چقدر میسوزد؟
حالا بیایید به لحظهی اصلی برگردیم؛ همان مکث قبل از زدن رمز. به طور متوسط، هر خرید در کشور حدود ۵۰۰ هزار تومان آب میخورد. اما اگر تهرانی باشی، این عدد به ۸۲۳ هزار تومان میرسد. یعنی هر بار کارت میکشی، تقریباً یک و نیم برابر میانگین کشور پول میدهی. و این فقط اختلاف جغرافیا نیست؛ اختلاف فشار است. فشار تورمی که در پایتخت، نفسگیرتر احساس میشود.
تورمی که از دل کارتخوان بیرون میآید
وقتی این اعداد را با پارسال مقایسه میکنیم، تورم خودش را لو میدهد. تورمی که نه از پشت میز، بلکه از دل کارتخوان محاسبه شده. برای کل کشور، حدود ۴۶ درصد. برای تهران، عددی که حتی خواندنش هم سنگین است: ۵۲.۳ درصد. این یعنی هر روز، آرام و بیسروصدا، توان خریدت آب میرود. بدون شوک، بدون تیتر، فقط با تکرار.
تورم فقط جیب مصرفکننده را نمیزند. بخشی از این عددها، هزینه کالاهای واسطهای است؛ چیزهایی که تولیدکننده میخرد تا بتواند تولید کند. اما نتیجه یکی است.
در همین دو ماه خرداد و تیر، چیزی حدود ۱۵۲ هزار میلیارد تومان از ارزش تراکنشهای تهران، در کام تورم ناپدید شده. پول خرج شده، اما ارزشش نه.
پایان بازِ یک داستان نگرانکننده
اقتصاد این روزهای ایران، داستان تقابل رکود و تورم است. یکی آرام و بیصدا، دومی پرهیاهو و خشن. از یک طرف، عددهای بزرگ و رکوردشکن که شبیه موفقیتاند؛ از طرف دیگر، کاهش خرید، مکثهای طولانیتر و کارتهایی که با تردید کشیده میشوند. رکورد ۲ هزار همتی، از یک طرف خوب است؛ از سمت دیگر هشداردهنده. هشداری که میگوید پولها بزرگتر شدهاند، اما زندگی لزوما نه.