راز 400 کالری کم شده از بشقاب ایرانیها؛ این صرفهجویی خرج چه شد؟
تصور کنید در راهرو یک فروشگاه قدم میزنید. ماشین حساب ذهنیتان بیوقفه کار میکند. برنج، روغن، چند عدد تخممرغ، شیر... هر قلمی که در سبد میگذارید، عدد نهایی را بزرگتر میکند. حالا تصور کنید برای پر کردن یک سبد غذایی حداقلی اما «مطلوب» برای یک خانواده متوسط شهری در تهران، باید ۱۳ میلیون و ۳۶۵ هزار تومان کنار بگذارید. این عدد، یک شوخی تلخ نیست؛ بلکه نتیجهی محاسباتی است که بر اساس سبد توصیهشده توسط وزارت بهداشت و با قیمتهای امروز فروشگاههای آنلاین به دست آمده است.
این سبد برای یک خانوار ۳.۳ نفره (میانگین رسمی مرکز آمار) طراحی شده و شامل اقلام ضروری مثل نان، برنج، گوشت، لبنیات، میوه و حبوبات است. اما وقتی به جزئیات این سبد نگاه میکنیم، داستان ترسناکتر میشود. این هزینه، برای یک خانواده با درآمد متوسط حدود ۶۰ میلیون تومانی در تهران، معادل ۲۲ درصد از کل درآمد ماهانه است؛ یعنی از هر پنج هزار تومانی که به خانه میآید، بیش از هزار تومان فقط صرف سیر کردن شکم میشود.
نبرد با غول سرخ؛ وقتی گوشت ۳۰ درصد سفره را میبلعد
در میان تمام اقلام، یک «غول سرخ» بیرحمانه بر سفرهها سایه انداخته است: گوشت قرمز. بررسیها نشان میدهد که گرانترین جزء این سبد، با اختلاف، گوشت است. بر اساس سبد مطلوب وزارت بهداشت، هر فرد باید روزانه حدود ۳۰ گرم گوشت قرمز مصرف کند. تأمین همین مقدار حداقلی برای یک خانواده، ماهانه ۳ میلیون و ۸۹۱ هزار تومان هزینه دارد. این یعنی نزدیک به ۳۰ درصد از کل هزینهی سبد خوراک، فقط برای یک قلم کالا صرف میشود. در کنار آن، هزینه ماهانهی تخممرغ به ۸۵۰ هزار تومان و شیر به ۷۸۵ هزار تومان میرسد تا ببینیم پروتئین، این عنصر حیاتی، چطور به یک کالای لوکس تبدیل شده است.
بشقابهای خالی؛ راز ۴۰۰ کالری گمشده
داستان زمانی تکاندهنده میشود که از اعداد و ارقام فراتر برویم و به خود بشقابها نگاه کنیم. اخیراً وزارت رفاه در گزارشی به یک واقعیت تکاندهنده اشاره کرد: سرانهی کالری دریافتی هر ایرانی به حدود ۱۸۰۰ کالری در روز رسیده است. این در حالی است که یک فرد به طور متوسط روزانه به ۲۲۰۰ کالری نیاز دارد. این یعنی یک شکاف ۴۰۰ کالری در برنامهی غذایی روزانهی ما. اما این کالریهای حذف شده، چقدر ارزش مالی دارند؟ اگر همین سبد غذایی وزارت بهداشت را که در مجموع 2400 کالری دارد در نظر بگیریم، محاسبات نشان میدهد که پر کردن این 400 کالری، ماهانه ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار تومان هزینه اضافی روی دست یک خانواده میگذارد. به عبارت دیگر، خانوادهها به ناچار از ۱۷ درصد غذای ضروری خود چشمپوشی میکنند.
از سفره تا سرپناه؛ کوچ اجباری هزینهها
سوال اصلی اینجاست: پولی که باید صرف این ۴۰۰ کالری میشد، کجا میرود؟ یک سناریو میتواند در مخارج مسکن نهفته باشد که شاید بزرگترین دغدغهی این روزهای شهروندان است. گزارشهای مرکز آمار میگوید بیش از 44 درصد از کل هزینههای یک خانوار صرف تأمین سرپناه میشود. بیایید یک حساب سرانگشتی کنیم. اگر طبق آگهیها، اجارهی یک واحد ۴۰ متری در یکی از ارزانترین مناطق تهران حدود ۱۲ میلیون تومان باشد، آن ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار تومانی که از سفره حذف شده، نزدیک به ۲۰ درصد از هزینهی اجارهبها را پوشش میدهد. بنابراین در این سناریو، حذف 400 کالری غذا، یک انتخاب نیست، یک اجبار است. یک سناریوی غمانگیز که در آن، خانوادهها برای آنکه سقف بالای سرشان را از دست ندهند، آگاهانه بشقابهایشان را خالیتر میکنند.
این جنگ خاموش میان خوراک و مسکن، روایتی روزمره از انتخابهای سختی است که میلیونها نفر در سکوت با آن دستوپنجه نرم میکنند.
شما با چه چالشهایی برای تامین هزینههای خوراک و مسکن روبرو هستید؟ تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.