تهران یا تبریز؟ معمای اجاره‌خانه برای یک زوج جوان

شنبه 24 آبان 1404 - 15:30
مطالعه 3 دقیقه
ازدواج مسکن
عسگر بین پیشنهاد شغلی با حقوق دو برابری در تهران و ماندن در تبریز مانده بود. اما یک حساب و کتاب ساده، سراب پایتخت را برایش آشکار کرد.

عسگر قصه ما تازه ازدواج کرده بود و خوشحال، کنار همسرش روی کاناپه‌ی کوچکشان در خانه پدری‌اش در تبریز نشسته بود. داشت به اولین قدم‌های زندگی جدیدش فکر می‌کرد؛ یعنی پیدا کردن یک سقف برای این زندگی. در همین حال و هوا، ایمیلی روی گوشی عسگر، معادله را پیچیده‌تر کرد: یک پیشنهاد شغلی از تهران با حقوقی که دقیقاً دو برابر درآمد فعلی‌اش در تبریز بود. برق شادی در چشمانشان درخشید، اما یک سؤال بزرگ هم سایه انداخت: آیا این درآمد بالاتر، حریف هزینه‌های پایتخت، به‌خصوص اجاره‌خانه، می‌شود؟

عسگر دفتر و قلم را برداشت تا رؤیا را با واقعیت بسنجد. اول از شهر خودش، تبریز، شروع کرد. بررسی‌ فایل‌های اجاره نشان می‌داد که وضعیت پیچیده است؛ از پول پیش ۳۰ میلیونی تا رهن کامل ۴ میلیارد تومانی. اما چیزی که اهمیت داشت، میانگین بود. محاسبات نشان می‌داد اجاره‌بهای متوسط در تبریز، متری حدود ۲۱۵ هزار تومان است و بیشتر خانه‌های موجود در بازار هم حول و حوش ۱۰۰ مترمربع مساحت دارند.

تبریز، گران اما آشنا

یک حساب سرانگشتی کافی بود تا عسگر اخم‌هایش در هم برود. اجاره یک آپارتمان ۱۰۰ متری در تبریز، ماهانه حدود ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آب می‌خورد. این یعنی با حقوق ۳۰ میلیون تومانی فعلی‌اش، باید بیش از ۷۰ درصد درآمدش را فقط برای سقف بالای سرش کنار بگذارد. زندگی سخت به نظر می‌رسید، اما آیا در تهران اوضاع بهتر بود؟

تهران، سراب دو برابر شدن درآمد

حالا نوبت به پایتخت رسید. عسگر به یاد گزارشی افتاد که قبلاً از همین سایت زومان درباره اجاره خانه در پایتخت خوانده بود. برآوردها می‌گفتند میانگین اجاره‌بها در تهران به ازای هر متر مربع، حدود ۵۸۰ هزار تومان است؛ تقریباً ۲.۷ برابر تبریز. با این حساب، اگر می‌خواست همان آپارتمان ۱۰۰ متری را در تهران اجاره کند، باید ماهانه ۵۸ میلیون تومان پرداخت می‌کرد! این رقم حتی از حقوق رؤیایی ۶۰ میلیونی‌اش هم کمتر بود و عملاً ۹۶ درصد درآمدش را می‌بلعید.

چراغی که در ذهنش روشن شده بود، به سرعت خاموش شد. برای این‌که بتواند با بودجه‌ اجاره‌ تبریز در تهران خانه‌ای پیدا کند، باید به آپارتمانی حدوداً ۳۵ تا ۴۰ متری قناعت می‌کرد. تصویری که از زندگی در دهک‌های بالای درآمدی داشت، با واقعیت یک واحد نقلی در پایتخت فرسنگ‌ها فاصله داشت.

عسگر دفتر را بست و به همسرش نگاه کرد. تصمیم گرفته شده بود. ماندن در تبریز سخت بود، اما رفتن به تهران با آن هزینه‌ها، سخت‌تر و حتی غیرممکن به نظر می‌رسید. این فقط یک معادله‌ اقتصادی نبود؛ دوری از خانواده و هزینه‌های جانبی دیگر هم در کار بود. حقوق دو برابری تهران، سرابی بود که عطش زندگی بهتر را بیشتر می‌کرد، نه این‌که آن را سیراب کند. آن‌ها در تبریز می‌ماندند، نزدیک خانواده و با چالشی که حداقل می‌شناختندش.

داغ‌ترین مطالب روز

نظرات