سقوط ۹۹ درصدی ذخایر برفی؛ ایران در وضعیت ورشکستگی آبی
به گزارش زومان، امسال، زمستان قصهاش را فراموش کرده است. کوهها دیگر آن ردای سفید را بر تن ندارند و در سکوت به آسمان خیره شدهاند. این سکوت، صدای بلند بحرانی است که از مدتها پیش نجوایش میکردیم و حالا به فریاد رسیده است؛ فریاد تشنگی کشوری که ذخایر استراتژیک آب خود را در آستانه اتمام میبیند.
داستان این بحران با اعداد و ارقام، ترسناکتر هم میشود. بهگزارش خبرگزاری ایسنا، دادههای ماهوارهای از افت بیسابقه ۹۹.۸ درصدی پوشش برف نسبت به میانگین ۲۰ سال گذشته خبر میدهند. این عدد یک آمار ساده نیست؛ حکم مرگی است برای رودخانهها و سدهایی که از ذوب شدن همین برفها زنده میماندند. حالا، این رگهای حیاتی کشور، یکی پس از دیگری در حال خشک شدن هستند.
وضعیت سدها یک تراژدی تمامعیار است. به گفته محمد جوانبخت، معاون وزیر نیرو، سدهای اصلی تأمینکننده آب شرب در شهرهای بزرگی چون تهران، بندرعباس، تبریز و اراک با افت کمسابقه مخازن روبهرو هستند. سد کمالصالح عملاً خالی شده، چهار سد اصلی تهران در وضعیتی بیسابقه قرار دارند و سد دوستی، منبع اصلی آب مشهد، با حجمی کمتر از پنج درصد، به کما رفته است. بسیاری از سدها تنها حجمی برای حفظ پایداری سازه خود دارند؛ آبی که نه به کار شرب میآید، نه کشاورزی و نه صنعت.
وقتی دولت به آسمان متوسل میشود
عمق فاجعه به حدی است که رسانههای خارجی را هم به خود جلب کرده و بلومبرگ امروز در گزارشی به اقدامات اضطراری دولت پرداخته و نوشته است: با جیرهبندی آب در پایتخت و رسیدن ذخایر سدهای تهران به پایینترین سطح در ۶۰ سال اخیر، مسعود پزشکیان، هشداری تکاندهنده داده است: احتمال تخلیه پایتخت.
در کنار این هشدار، دولت به آسمان متوسل شده و عملیات بارورسازی ابرها را در نزدیکی دریاچه ارومیه، که خود نمادی از یک فاجعه زیستمحیطی است، آغاز کرده است. این تلاشی است برای گرفتن قطرههای بیشتر از ابرهای خسیل، در حالی که مشکل اصلی روی زمین، سالهاست نادیده گرفته شده است.
این بحران، محصول یک شب یا یک سال خشکسالی نیست. این نتیجه دههها مدیریت نادرست، برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی و نادیده گرفتن تغییرات اقلیمی است. حالا پیامدهای آن از افت فشار آب خانهها فراتر رفته و به شکل فرونشست زمین، شکلگیری کانونهای جدید گردوغبار و تهدید مستقیم امنیت غذایی و اقتصادی کشور بروز کرده است.
از نگاه یک تحلیلگر اقتصادی، ایران با یک «ورشکستگی آبی» روبهرو است که میتواند به ورشکستگی اقتصادی در بخشهای کشاورزی و صنعت منجر شود. وقتی آب نباشد، کارخانهها میخوابند، زمینهای کشاورزی ترک میخورند و سرمایهگذاری برای توسعه متوقف میشود.
هزینه جابهجایی جمعیت یا تأمین آب با روشهای پرهزینهای چون شیرینسازی، فشاری مضاعف بر اقتصادی است که هماکنون نیز با چالشهای فراوانی دستوپنجه نرم میکند. زنگ خطر برای آینده اقتصاد ایران، نه در بازارهای مالی، که در بستر خشک سدها و کوههای بیبرف به صدا درآمده است.