سدها خالی، باکها پر؛ بودجه آب از یارانه بنزین جا ماند!
آمارهای رسمی را که نگاه کنیم، بعضی عددها غم انگیزند. بیایید این ماجرا را با هم مرور کنیم؛ تصور کنید هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید، یک چک ۴.۶ هزار میلیارد تومانی به حساب یک نفر واریز شود؛ عددی که نوشتن صفرهایش هم نفسگیر است. حالا تصور کنید این پول، نه برای ساختن بیمارستان یا مدرسه، بلکه برای ارزان نگهداشتن بنزین خودروها هزینه میشود؛ عدی که با یک حساب و کتاب ساده در یک ماه میرسد به رقمی بیش از 138 هزار میلیارد تومان.
این یک داستان تخیلی نیست؛ این تنها یک روایت از روزمرهی اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۳ است که آمارش را شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی منتشر کرده است. اعدادی که در این ماجرا خواندید، شاید به خودی خود آنقدر غمانگیز نباشند. آنها را وقتی با ارقام کسری بودجه دولت در بخشهای حیاتی مقایسه کنیم، عمق فاجعه اولویتبندیها آشکار میشود.
راه دور نرویم؛ این روزها دیگر کسی نیست که از بحران آب که کمی مانده تا به فاجعه بدل شود، بیخبر باشد. اگر بخواهیم قصه اولویتبندی غلط بودجهای کشور را روایت کنیم، یک روی آن باکهای پر بنزین است و روی دیگرش میتواند سدهای خالی و بهگلنشسته باشد.
آنطور که شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی اعلام کرده، در سال گذشته (1403) یک هزار و ۶۸۰ همت (حدود ۲۱ میلیارد دلار) برای یارانه بنزین هزینه شده است. این یعنی بنزین به تنهایی ۱۷ درصد از کل یارانههای کشور را صاحب شده است.
اگرچه این مصرف سرسامآور تنها به رانندگی و سفرهای ما مربوط نیست و نمیتوان ردپای ناوگان فرسوده، خودروهای پرمصرف داخلی و ضعف زیرساختهای حملونقل عمومی را در آن نادیده گرفت اما هرچه هست، گویی ما روزی ۴.۶ هزار میلیارد تومان چک میکشیم تا با بنزین دود شود.
وقتی آب از تشنگی فریاد میزند
حالا بیایید سکه را برگردانیم و روی دیگر آن را ببینیم؛ به آب یا همان مایه حیات میرسیم.
گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرده، تصویری نگرانکننده از منابع آبی کشور ترسیم میکند. میگوید که در پایان بهار امسال، ذخیره آب سدهای کشور نسبت به سال گذشته ۲۵ درصد کاهش یافته و برخی سدهای حیاتی در استانهای خراسان رضوی، فارس، کرمان و مرکزی تقریباً خالی شدهاند و درصد پرشدگی آنها به کمتر از ۱۰ درصد رسیده است.
بازوی پژوهشی مجلس یک پیشبینی هم ارائه کرده بود و زنگ خطر برای پایتخت و شهرهای اطرافش را به صدا درآورده بود.
زنجیره سدهای تهران و البرز با افت نسبت به مدت مشابه سال گذشته مواجه شده که وقوع تنش آب شرب برای این دو استان را محتمل کرده، به نحوی که پیامدهای آن میتواند تا سال آبی بعد نیز تداوم یافته و حتی تشدید شود.- گزارش مرکز پژوهشهای مجلس
این یعنی بحران آب دیگر یک پیشبینی دور از ذهن نیست؛ یک واقعیت تلخ است که پشت در خانههای ما ایستاده.
یک بام و دو هوای بودجه
اما گویی تلخی این واقعیت پایانی ندارد. کمی که از اخبار وضعیت سدها به پشت صحنه ماجرا و دلایل این بحران سرک بکشیم، نقطه تلاقی ماجرای بنزین و آب را بیش از پیش متوجه میشویم؛ جایی است که پای بودجه و اولویتهای دولت به میان میآید.
قانون بودجه ۱۴۰۴، اعتباری بیش از ۶۰.۸ هزار میلیارد تومانی برای طرحهای عمرانی بخش آب در نظر گرفته است. طبق روال، دولت باید در فصل بهار، یکچهارم این مبلغ را تخصیص میداد. اما چه اتفاقی افتاده است؟ در حالی که در سال 1403 روزانه ۴.۶ همت برای یارانه بنزین هزینه شده، در تمام سه ماه بهار، فقط حدود ۲.۴ درصد از اعتباراتی که قرار بود خرج بخش آب شود، تخصیص یافت.
این اعداد و ارقام یک پیام روشن دارند: در نبرد بین پر کردن باک خودروها با بنزین ارزان و یارانهای و خرج کردن برای طرحهای عمرانی مربوط به آب ازجمله پر کردن سدها، اولویت با خودروها و سوزاندن بنزین بوده است. به عبارتی ما در حال سوزاندن سرمایهای هستیم که میتوانست بخش قابل توجهی از آن صرف مدیریت بحران آب، نوسازی شبکههای فرسوده و اجرای طرحهای حیاتی برای حفظ منابع آبی کشور شود.
سوال مهم این است: حالا با کسری بودجه دولت در بخش های حیاتی، هزینه واقعی بنزین ارزان چقدر است؟
به نظر شما دلیل این اولویتبندی دولت چیست و چه راهکاری برای آن وجود دارد؟