پارادوکس ترامپ؛ سرمایهها دوباره به خزانه آمریکا پناه بردند
به گزارش زومان، بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، بازارهای مالی جهان را در سردرگمی عجیب فرو برد؛ ترکیبی از هراس و اطمینان که کمتر کسی انتظارش را داشت. سیاستهای اقتصادی تهاجمی، از وضع تعرفههای سنگین تجاری گرفته تا کاهش مالیاتها و فشار بیسابقه بر بانک مرکزی آمریکا، بار دیگر جایگاه ایالات متحده را به عنوان «امنترین پناهگاه سرمایه» در جهان به چالش کشیده است.
اما در میانه این طوفان، یک اتفاق شگفتانگیز در حال رخ دادن است: سرمایهگذاران جهانی نه تنها از آمریکا فرار نمیکنند، بلکه با اشتیاق بیشتری پول خود را به بازار بدهی این کشور سرازیر میکنند.
در ماههای اخیر، زمزمههای هشدارآمیزی از گوشه و کنار والاستریت به گوش میرسید. تحلیلگران بانفوذ، شعار قدیمی «آمریکا را بفروشید» را دوباره بر سر زبانها انداخته بودند و از ریسکهای مالی دولت ترامپ میگفتند. اما دادهها روایتی کاملاً متفاوت را به تصویر میکشند.
بر اساس اطلاعات بلومبرگ، جریان سرمایه به بازار ۳۰ تریلیون دلاری اوراق خزانهداری آمریکا نه تنها کند نشده، بلکه شتاب هم گرفته است. این بازار در سال جاری حدود ۶ درصد رشد داشته و در مسیر ثبت بهترین عملکرد سالانه خود از سال ۲۰۲۰ قرار دارد. این یعنی سرمایهگذاران، فارغ از هیاهوی سیاسی، همچنان به اوراق قرضه آمریکا به چشم یک لنگرگاه امن برای نقدینگی خود نگاه میکنند.
چراغ سبزی در تاریکی
اما دلیل این اعتماد ظاهراً غیرمنطقی چیست؟ تحلیلها چندین عامل کلیدی را نشان میدهند. نخست اینکه تورم، بزرگترین غول اقتصادی سالهای اخیر، بهرغم سیاستهای پرهزینه تعرفهای، تا حد زیادی مهار شده است. بسیاری از شرکتها هنوز تمام بار هزینههای ناشی از تعرفهها را بر دوش مصرفکننده نینداختهاند و همین موضوع، از یک جهش تورمی بزرگ جلوگیری کرده است.
همزمان، کاهش هزینههای نیروی کار در بخش دولتی و درآمدهای جدید از عوارض وارداتی، توانسته بخشی از کسری بودجه را ترمیم کند. در این میان، فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) نیز با دو مرحله کاهش نرخ بهره، نقدینگی لازم را به اقتصاد تزریق کرده تا شوک اولیه سیاستهای تجاری ترامپ را خنثی کند.
اما شاید مهمترین دلیل، در نگاه مدیران بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری جهان نهفته باشد. از دید آنها، ایالات متحده هنوز «کمریسکترین گزینه» در میان اقتصادهای بزرگ است. روبن هوهانیسیان از گروه سرمایهگذاری تی سی دبلیو (TCW) این وضعیت را با یک تشبیه جالب توصیف میکند: «وقتی به گزینههای دیگر نگاه میکنید، میبینید هیچکدام بدون چالش نیستند. آمریکا هنوز تمیزترین پیراهن در میان پیراهنهای کثیف است.»
این دیدگاه توسط چهرههای دیگری مانند رابرت تیپ از شرکت PGIM و دنیل ایواسین از شرکت پیمکو نیز تأیید میشود. آنها معتقدند در دنیایی که اقتصاد اروپا با چالشهای ساختاری دست و پنجه نرم میکند و ژاپن در مسیر انقباض پولی قدم برمیدارد، آمریکا با تمام مشکلاتش همچنان جذابترین مقصد برای سرمایههای ریسکگریز است.
شمشیر دولبه جنگ تجاری
با این حال، همه چیز به این آرامی پیش نمیرود. سیاستهای جدید ترامپ یک معجزه کوچک در بازار بدهی رقم زده و بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله را به حدود ۴ درصد کاهش داده است؛ اتفاقی که هزینه استقراض را برای دولت و شرکتها پایین میآورد و به رشد اقتصادی کمک میکند.
اسکات بسنت، وزیر خزانهداری دولت ترامپ، با افتخار این آمار را نشانه موفقیت سیاستهای خود میداند و میگوید: «بازار اشتباه میکرد. ریسک در جای دیگری بود، نه در خزانهداری ایالات متحده.»
اما نگرانیها همچنان پابرجاست. تعرفههای سنگینی که از ماه آوریل اجرایی شدند، خطر بروز رکود را افزایش دادهاند. آمارها نشان میدهد شرکتها تاکنون تنها ۳۵ درصد از هزینههای ناشی از این تعرفهها را به مصرفکنندگان منتقل کردهاند. این یعنی یک بمب ساعتی تورمی در اقتصاد آمریکا کار گذاشته شده که هر لحظه ممکن است منفجر شود.
از سوی دیگر، دلار آمریکا بدترین عملکرد نیمسال نخست خود در دهههای اخیر را به ثبت رسانده است. هرچند دلار ضعیفتر به نفع صادرکنندگان آمریکایی است، اما برای سرمایهگذاران خارجی که حدود ۳۰ درصد از بدهیهای دولت آمریکا را در اختیار دارند، به معنای کاهش بازده واقعی سرمایهشان است.
بازی پرریسک با فدرال رزرو
در این میان، ترامپ با انتقادهای مداوم از فدرال رزرو و فشار برای کاهش بیشتر نرخ بهره، عملاً استقلال سیاست پولی را به یک ابزار سیاسی تبدیل کرده است. جروم پاول، رئیس فدرال رزرو، پس از آخرین کاهش نرخ بهره در ماه اکتبر، با قاطعیت اعلام کرد که کاهش دوباره در دسامبر قطعی نیست؛ موضعی که برای مدتی کوتاه باعث فروش اوراق خزانه در بازار شد. با این وجود، بازارها همچنان بر این باورند که بانک مرکزی برای جلوگیری از رکود احتمالی، ناچار خواهد بود در سال ۲۰۲۵ سه بار دیگر نرخ بهره را کاهش دهد.
در نهایت، اقتصاد آمریکا در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ در نقطهای پارادوکسیکال ایستاده است. از یک سو، سیاستهای پرریسک مالی و تجاری، بنیانهای ثبات اقتصادی را تهدید میکنند و از سوی دیگر، نبود یک جایگزین قابل اعتماد در سطح جهانی، همچنان سیل سرمایه را به سمت واشنگتن روانه میکند.
همانطور که دنیل ایواسین از پیمکو میگوید: «نرخهای بهره پایینتر و عدم قطعیت اقتصادی، باعث میشود پولهای نقد به سمت داراییهای امن مانند اوراق خزانهداری حرکت کنند.» این ثباتی شکننده است، اما جذابیتی ماندگار دارد؛ حداقل تا زمانی که پیراهن آمریکا، تمیزترین پیراهن در این رختکن آشفته باقی بماند.