ورود قطعهسازان به بازار آجیل! معمای ۲۷ میلیارد دلار گمشده چیست؟
به گزارش زومان، همزمان با اصلاح قیمت دلار در کانال 130 هزار تومان، سیاستگذار ارزی تلاش میکند با افزایش نرخهای رسمی در مرکز مبادله، فاصله را کم کند. این اقدام که به نظر تلاشی برای «تکنرخی کردن ارز» است، خود نشان از فشاری دارد که بر بدنه اقتصاد وارد میشود؛ فشاری که ریشهاش را باید در جای دیگری جستجو کرد.
و آن ریشه، یک عدد تکاندهنده است: بیش از ۲۷ میلیارد دلار ارز صادراتی از ابتدای سال ۱۴۰۳ به چرخه اقتصاد بازنگشته است. این رقم، که معادل کل درآمد نفتی یک سال کشور است، مثل یک سیاهچاله، منابع ارزی را میبلعد و بازار را تشنه نگه میدارد.
وقتی رئیس اتحادیه خشکبار فاش میکند که قطعهسازان خودرو، آجیل را به قیمت بالا از بازار جمع میکنند، صادر میکنند و با دلار حاصل از آن، قطعات مورد نیازشان را وارد میکنند، ما با یک ابتکار تجاری روبرو نیستیم؛ ما در حال تماشای یک سیستم اقتصادی هستیم که به دلیل انسداد مسیرهای رسمی، فعالانش را به سمت جادههای خاکی و پرریسک هل میدهد. سود اصلی این بازی نه در صادرات آجیل، که در فروش چند برابری قطعات وارداتی در بازار تشنه داخلی است.
سرمایههای سرگردان در جستوجوی پناهگاه
این آشفتگی تنها به بازار کالا محدود نیست. بازار سرمایه نیز داستان مشابهی را روایت میکند. سرمایهگذاران تا همین چند هفته پیش، صندوقهای طلا را پناهگاه امنی میدیدند، اما حالا ورق برگشته است. این صندوقها دچار حباب منفی شدهاند؛ یعنی سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدهاند که قیمت طلا دیگر جذابیتی برای رشد ندارد و با فروش واحدهای خود، نقدینگی را به سمت بازار سهام روانه کردهاند.
این کوچ سرمایه، شاید در نگاه اول نشانه مثبتی از رونق گرفتن بورس باشد، اما یک پرسش کلیدی را بیپاسخ میگذارد: آیا این پولِ بیاعتماد، در بازار سهام ماندگار است؟ یا با اولین نوسان منفی، دوباره به سمت بازارهای امنتری مثل دلار و سکه بازخواهد گشت و موج جدیدی از تلاطم را به راه خواهد انداخت؟
از گم شدن ۲۷ میلیارد دلار ارز صادراتی تا ظهور فعالان صنعت خودرو در بازار آجیل و کوچ سرمایه از طلا به سهام، تمام این قطعات پازل یک تصویر را میسازند: تصویری از یک اقتصاد پرتلاطم که در آن، پیشبینیپذیری به یک کار سخت تبدیل شده است.
شما این تحولات عجیب در بازار را چگونه تحلیل میکنید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.