سرمایهای که دود شد؛ پیامدهای پنهان خاکستر الیت
بوی دود و خاکستر جای عطر شرجی و خاک نمدار جنگل را گرفته؛ آتش به جان منطقه ییلاقی الیت افتاده و از کیلومترها دورتر هم دود و آتش دیده میشود. آتشی که 8 هکتار از جنگلی را خاکستر کرده که میراث کهن هیرکانی است؛ مساحتی به وسعت تقریباً ۱۲ زمین فوتبال.
آتش که در دو مرحله به جان این منطقه افتاد و آن را به منظرهای سیاه و بیجان تبدیل کرد؛ آتش سوزی از دهم آبان ماه آغاز شد و پس از یک مهار موقت، دوباره شعله گرفت و حالا، این حریق، تنها قصه سوختن ۸ هکتار جنگل نیست؛ تراژدی از دست رفتن سرمایهای است که ارزش آن را نمیتوان با ریال و حتی دلار سنجید.
در واقع 8 هکتار فقط یک عدد روی کاغذ نیست. برای آنکه بدانیم 8 هکتار جنگل آن هم در قلب البرز مرکزی یعنی چه بد نیست اعدادی که از بررسی تحقیقات و نمونهگیریهای آماری برآمده را مرور کنیم.
نتایج یک مطالعه منتشر شده در سال 2023 بر روی 10 هکتار از درختهای هیرکانی ایران میگوید که به صورت میانگین بیش از 210 درخت در هر هکتار (درختان با قطر بالای 7.5 سانتیمتر) وجود دارد. پژوهشی دیگر که در سال 2024 منتشر شده، میگوید که در هر هکتار از جنگل ایستادههای برگی مخلوط هیرکانی به طور میانگین بیش از 338 درخت وجود دارد.
حالا با این اعداد و ارقام میشود برآورد کرد که احتمالا در آتشسوزی الیت چالوس که بنابر اعلام رسمی حدود 8 هکتار را درگیر کرده، به صورت میانگین چیزی بین ۱۶۰۰ تا ۲۴۰۰ اصله درخت ارزشمند از بین رفته یا به شدت آسیب دیده است.
نکته آنکه این عدد، تنها درختان بزرگ را شامل میشود که و سرنوشت هزاران نهال، درختچه و پوشش گیاهی کف جنگل که زیستگاه اصلی بسیاری از جانوران بود، در این آمار جایی ندارد.
هیرکانی در آتش؛ ریههای زمین نفس کم میآورند
اینجا فقط یک جنگل معمولی نیست. اینجا بخشی از میراث کهن «وهرکانه» است؛ نامی که در متون باستانی به این خطه سرسبز داده شده و یونانیان آن را هیرکانیا میخواندند حالا در جهان به نام جنگلهای هیرکانی جنوب دریای کاسپین یا همان خزر خودمان شناخته میشود.
این جنگلها فقط مجموعهای از درختان نیستند؛ آنها «پمپ رطوبت» و «بادشکن طبیعی» منطقهاند.
خسارت واقعی این آتشسوزی تازه پس از فرونشستن آخرین شعلهها خود را نشان خواهد داد. این رویداد یک دومینوی ویرانگر را به راه میاندازد که اثرات آن تا سالها باقی خواهد ماند.
میپرسید چگونه؟ جالب است بدانید که جنگل مانند یک اسفنج غولپیکر عمل میکند؛ رطوبت را نگه میدارد، از فرسایش خاک جلوگیری میکند و دمای هوا را تعدیل میکند. با سوختن این سپر دفاعی، منطقه در برابر سیلابهای ناگهانی به شدت آسیبپذیر میشود. ریشههایی که خاک را در آغوش داشتند، حالا خاکستر شدهاند و اولین باران شدید میتواند حجم عظیمی از خاک و رسوبات را به سمت رودخانهها و مناطق پاییندست سرازیر کند. این یعنی هم خطر سیل و هم آلودگی منابع آبی.
از طرف دیگر، با حذف سایه و رطوبت درختان، یک «جزیره حرارتی» محلی ایجاد میشود که اقلیم منطقه را خشکتر و گرمتر میکند. به عبارت روشن تر، اگر بخشهایی از این جنگل از بین برود، اولین اثراتش را در دمای مناطق آسیب دیده نشان میدهد؛ دمای محلی بالا میرود، هوا خشکتر میشود و الگوهای باد به هم میریزد. این یعنی تغییر اقلیم در مقیاسی کوچک که میتواند به بحرانهای بزرگتر دامن بزند.
داستان برای حیات وحش منطقه از این هم تلختر است. خزندگان، جوندگان کوچک و جوجه پرندگان، اولین قربانیان مستقیم آتش هستند. حیوانات بزرگتر که از مهلکه فرار میکنند، به ناچار به مناطق مسکونی و جادهها پناه میآورند.
هشداری برای آینده ایران
این بحران، یک بار دیگر به ما یادآوری میکند که حفاظت از منابع طبیعی، یک موضوع لوکس و زینتی نیست، بلکه با امنیت ملی و اقتصادی ما گره خورده است.
شما فکر میکنید برای جلوگیری از تکرار این فجایع چه باید کرد