«غرب» در پایان خط؟ آمریکای ترامپ به اروپا پشت کرد
به گزارش زومان، ائتلاف میان دو سوی اقیانوس اطلس، همان اتحادی که پس از جنگ جهانی دوم بر خاکستر اروپا بنا شد، جنگهای بزرگ را مهار کرد و کمونیسم را به زانو درآورد، امروز دیگر آن دژ مستحکم سابق نیست. رهبران اروپایی که سالها با خیال راحت به «برادر بزرگتر» تکیه کرده بودند، حالا با حقیقتی سرد و گزنده روبهرو شدهاند: شاید این داستان به پایان خط رسیده باشد.
براساس آنچه وال استریت ژورنال گزارش داده است، ائتلاف غربی میان آمریکا و اروپا که از پایان جنگ جهانی دوم ستون نظم جهانی بوده، امروز با تردید جدی روبهرو شده است.
فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، اخیراً گفت:
«غرب هنجاری که میشناختیم دیگر وجود ندارد و اروپا باید منافع خود را مستقل از آمریکا دنبال کند.»
به باور او و بسیاری از رهبران اروپایی، دولت کنونی آمریکا دیگر اروپا را شریک اصلی خود در جهان نمیداند و حتی با ادبیاتی تندتر از رقبایی چون روسیه و چین، دموکراسیهای اروپایی را نقد میکند.
ریشه این شکاف به اختلاف بر سر تعریف «ارزشهای غربی» بازمیگردد. بخشی از دولت ترامپ معتقد است اروپا با پذیرش مهاجران، هویت سفید و مسیحی غرب را تضعیف کرده و با محدود کردن آزادی بیان به نام تنوع، از تمدن غربی فاصله گرفته است.
در مقابل، اروپاییها میگویند دموکراسی به ارزشها مربوط است نه نژاد و مذهب، و حتی در رتبهبندیهای دموکراسی امروز عملکردی بهتر از آمریکا دارند. آنها همچنین واشنگتن را متهم میکنند که با نزدیکی به رهبران اقتدارگرا و طرح ادعاهای ارضی علیه متحدان، خود از ارزشهای غربی فاصله گرفته است.
نگرانی اروپا فقط به حرفها محدود نیست. آمریکا در عمل نیز به دنبال سازش ژئوپلیتیکی با روسیه است و برای دستیابی به توافقهای اقتصادی، اوکراین را تحت فشار گذاشته تا امتیازهای ارضی بدهد؛ مسیری که به باور اروپاییها میتواند روسیه را جسورتر کند. برخی سیاستمداران اروپایی این روند را «گسستی بنیادین» در روابط دو سوی آتلانتیک میدانند.
این شکاف با انتشار سند جدید «راهبرد امنیت ملی آمریکا» تشدید شد؛ سندی که اتحادیه اروپا را دشمن حاکمیت ملی خوانده و حتی تلویحاً تردید کرده آیا کشورهای اروپایی با جمعیتهای مهاجر میتوانند متحدان قابل اعتماد باقی بمانند یا نه. بسیاری در اروپا این سند را اعلام «جنگ سیاسی» علیه اتحادیه اروپا توصیف کردند.
با وجود این، هنوز در آمریکا مدافعان اتحاد غربی وجود دارند و شاید با تغییر رئیسجمهور، لحن واشنگتن هم تغییر کند. اما حس بیاعتمادی عمیقی شکل گرفته است.
به گفته یک تاریخدان بریتانیایی:
«دیگر هرگز آن اطمینان را نخواهیم داشت که آمریکا بیقید و شرط در کنار ماست.»
مفهوم «غرب» در طول تاریخ بارها بازتعریف شده است. امروز بسیاری از اندیشمندان میگویند دیگر نمیتوان غرب را سفید و مسیحی تعریف کرد؛ بلکه دموکراسی، آزادی فردی و حاکمیت قانون معیار اصلیاند. اروپاییها معتقدند دولت ترامپ جنگهای فرهنگی داخلی آمریکا را به اروپا فرافکنی میکند.
در عین حال، خود اروپاییها هم میپذیرند که با مشکلاتی چون رشد اقتصادی ضعیف، مقرراتزدگی، وابستگی امنیتی به آمریکا و نارضایتی از مهاجرت روبهرو هستند و اگر اصلاحات جدی نکنند، به بازیگری وابسته و تحقیرشده تبدیل میشوند.
دو تحول بزرگ نگاه آمریکا به جهان را تغییر داده است: کاهش وزن اقتصادی و جمعیتی اروپا نسبت به آسیا و تمرکز روزافزون واشنگتن بر چین؛ و دوم، بیاعتمادی دولت ترامپ به نهادهای چندجانبهای که زمانی خود آمریکا پایهگذارشان بود. در این چارچوب، رابطه ارزشی با اروپا جای خود را به رویکردی معاملهمحور داده است: اینکه اروپا چه سود ملموسی برای آمریکا دارد.
این وضعیت تردیدهایی جدی درباره تعهد آمریکا به ناتو ایجاد کرده است. بسیاری در اروپا میپرسند اگر روسیه در آینده به یکی از اعضای کوچک ناتو حمله کند، آیا آمریکا واقعاً وارد جنگ خواهد شد؟
تحلیلگران هشدار میدهند رویکرد معاملهمحور واشنگتن، بزرگترین مزیت تاریخی آمریکا یعنی شبکه متحدان قابل اعتمادش را تضعیف میکند و این دقیقاً به سود مسکو است؛ چراکه روسیه همواره خواهان دور شدن آمریکا از اروپا و تضعیف وحدت این قاره بوده است.
در نهایت، منتقدان میگویند فروپاشی «غرب» بهعنوان یک بلوک واحد، راه را برای قدرتگیری بیشتر چین و اقتدارگرایان باز میکند. به تعبیر یکی از تاریخدانان بریتانیایی: آمریکا شاید از نقش پلیس جهان خسته شده باشد، اما در این صورت، چین با کمال میل این نقش را به شیوه خودش بر عهده خواهد گرفت.
به نظر شما اگر حمایت آمریکا قطع شود، اروپا میتواند امنیت خود را در برابر روسیه حفظ کند؟ نظرات خود را برای ما بنویسید.