چین پیروز ۲۰۲۵؛ چگونه سیاست‌های ترامپ قدرت آمریکا را تضعیف کرد؟

اکونومیست: ترامپ عملاً به نفع شی بازی کرد
شنبه 29 آذر 1404 - 17:15
مطالعه 4 دقیقه
ترامپ و شی جین‌پینگ
سال ۲۰۲۵ نشان داد چین در رقابت با آمریکا پیشتاز است و سیاست‌های ترامپ به جای تضعیف، قدرت پکن را تقویت کرد.

به گزارش زومان، صدای بلند سال ۲۰۲۵ متعلق به رئیس‌جمهور دونالد ترامپ بود. با صدور مجموعه‌ای از فرمان‌های اجرایی، او حملاتش را متوجه اهداف مختلف کرد. با کمک ایلان ماسک، تلاش کرد تا بوروکراسی فدرال را فروپاشی دهد. در «روز رهایی» قوانین تجارت را بازنویسی کرد و در سراسر جهان هم صلح برقرار کرد و هم تهدید به جنگ نمود.

آنطور که اکونومیست گزارش داده، با این حال، بزرگ‌ترین بهره‌بردار، رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ بود. امسال چین تلاش ترامپ برای تحمیل تسلیم از طریق تعرفه‌ها را خنثی کرد. با برگرداندن میز بازی، شی نشان داد که آمریکا تا چه حد به سیاست‌های او وابسته است. در این مرحله از رقابت ابرقدرت‌ها برای برتری قرن بیست‌ویکم، این پیروزی به نفع چین بود.

سال ۲۰۲۵ قدرت کنترل صنعتی چین را نشان داد. سهم چین از ارزش افزوده تولیدات جهانی بیش از یک‌سوم است و این به آن قدرت می‌دهد که زنجیره‌های تأمین جهانی را یک شبه مختل کند. در فناوری‌های سبز، شرکت‌های چینی مواد، قطعات و کالاهای نهایی ۶۰ تا ۸۰٪ پنل‌های خورشیدی، توربین‌های بادی و خودروهای برقی را تأمین می‌کنند. پروژه DeepSeek نشان داد که چین در هوش مصنوعی چه توانمندی‌هایی دارد، حتی با وجود تلاش‌های آمریکا برای محدود کردن آن. شرکت‌های دارویی چین اکنون تقریباً به اندازه همتایان آمریکایی خود آزمایش‌های بالینی انجام می‌دهند — و سریع‌تر هم انجام می‌دهند. دو دهه پیش، شرکت‌های غربی به چین سرمایه‌گذاری کردند تا از تولیدکنندگان ارزان و بازار بزرگ آن بهره‌مند شوند؛ امروز آنها آزمایشگاه‌ها را نیز در چین می‌سازند.

شی جین‌پینگ در سال ۲۰۲۵ نشان داد که آماده است از سلطه چین نه فقط به عنوان منبع ثروت، بلکه به عنوان ابزار قدرت استفاده کند. محدودیت‌های او بر صادرات فلزات کمیاب نمونه‌ای است از اینکه چگونه چین می‌تواند وابستگی دیگر کشورها را به یک سلاح تبدیل کند. یافته‌های مؤسسه استراتژیک استرالیا نشان می‌دهد که چین در ۶۶ از ۷۴ حوزه علمی برتر، از جمله بیش از ۲۴ حوزه مانند بینایی کامپیوتری و یکپارچگی شبکه، پیشرو است و کنترل محکمی دارد.

نکته شگفت‌انگیز این است که ترامپ عملاً به نفع شی بازی کرده است، هم با تعرفه‌های خود در خارج و هم با ویرانگری در داخل. انتخاب تعرفه‌های دوجانبه به عنوان ابزاری برای وارد آوردن فشار به چین اشتباه بود. تا حدی به این دلیل که شرکت‌های چینی به شرایط سخت عادت دارند و تا حدی به این دلیل که چین دموکراتیک نیست، اقتصاد آن بهتر از آمریکا توان تحمل فشار را دارد. ترامپ می‌توانست با متحدان آمریکا همکاری کند و چین را در محاصره تجاری قرار دهد، اما به جای آن با تعرفه‌ها آنها را از خود دور کرد.

همچنین، حمله ترامپ به علم، نوآوری آمریکایی را تضعیف می‌کند. او پژوهشگران را هدف قرار داده، بودجه‌ها را لغو کرده و میلیاردها دلار تأمین مالی مؤسسات مورد علاقه‌اش را متوقف کرده است. خصومت او با دانشمندان خارجی، به ویژه چینی‌ها، بخشی از حمله گسترده‌تر به مهاجرت است. افراد با استعداد یا آمریکا را ترک می‌کنند یا تصمیم نمی‌گیرند به آنجا مهاجرت کنند. چین از این وضعیت بهره برده است.

سؤال این است که این وضعیت ابرقدرت‌ها را به کجا می‌برد. در کوتاه‌مدت، مزیت با چین است. آمریکا و متحدانش به زودی نمی‌توانند چین را از کنترل‌هایش محروم کنند. اگر شی تصمیم بگیرد تایوان را تحت فشار قرار دهد، تحریم‌های آمریکا و متحدانش ممکن است باعث واکنش متقابل شود که بیش از حد تحمل صنایع و شهروندان باشد. این مسئله پیامدهای جدی برای امنیت شرق آسیا و نقش آمریکا در اقیانوس آرام غربی دارد.

در بلندمدت، پویایی چین ممکن است توسط سیاست‌های سخت‌گیرانه آن محدود شود. برای مثال، قیمت کارخانه‌ها در نوامبر نسبت به سال گذشته ۲.۲٪ کاهش یافته و ۳۸ ماه متوالی در حال نزول است. قیمت املاک ثانویه بیش از ۲۰٪ پایین‌تر از اوج خود است و همچنان در حال کاهش است. اگرچه حزب متعهد شده تقاضای داخلی را تحریک کند، اما تمرکز بر تولید استراتژیک ممکن است باعث مازاد ظرفیت شود.

تا پایان ۲۰۲۶ این وضعیت ممکن است نشانه غرور بیش از حد باشد. همان‌طور که استان‌ها و شهرها برای پرداخت بدهی تلاش می‌کنند، رکود می‌تواند عمیق‌تر شود، شبیه دهه‌های از دست رفته ژاپن. با این حال، شی در آستانه آغاز دوره چهارم ریاست خود در ۲۰۲۷ است و زیردستانش ظاهراً قادر یا مایل به چالش نیستند.

در چین، هر چه اشتباه بزرگ‌تر باشد، حزب کمتر حاضر به تغییر مسیر است. در مقابل، آمریکا ذاتاً تغییرپذیر است — قانون‌زدایی MAGA و بی‌صبری آن در برابر تأثیرات خفه‌کننده دقت سیاسی نخبه‌ها نمونه‌ای از این قابلیت است. در حالی که چین یک دولت قوم‌گرای هان است، آمریکا بر ارزش‌های جهانی بنیان گذاشته شده که برای همه نژادها و مذاهب قابل فهم است و این عامل جذب استعداد و افزایش نفوذ جهانی بوده است.

به طور نظری، همه این‌ها باید مبنای تجدید حیات باشد. با این حال، ترامپ ارزش‌های جهانی را به عنوان ابزار فریب خارجی‌ها می‌بیند. سرکوب برای او عجیب نیست: او حاکمان آهنین را تحسین می‌کند، به ویژه اگر ثروتمند هم باشند. MAGA تنوع قومی و مذهبی را تهدید می‌بیند، نه قدرت. اگر آمریکا فقط یک پروژه قوم‌گرایانه مانند روسیه یا چین شود، بزرگ‌ترین مزیت خود را از دست می‌دهد.

تابستان آینده، آمریکا ۲۵۰مین سالگرد اعلامیه استقلال را جشن می‌گیرد. این باید فرصتی برای بحث درباره اصول بنیان‌گذاری جمهوری باشد. اقتصاد آمریکا همچنان حسادت جهان است و مردم آن دارای مهارت و توانمندی‌های عظیم هستند.

ایده‌آل آن است که امید به تجدید حیات روشن بماند، اما سؤال این است که فساد ترامپ در زندگی عمومی، کینه‌توزی دولتش نسبت به کارکنان و تضعیف کنگره چه تأثیری بر چشم‌انداز آمریکا خواهد گذاشت. شی در حال تماشاست.

نظرات

© 1404 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب زومان تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.