پایان ماه عسل آلمان و چین؛ چرا برلین از پکن فاصله گرفت؟
به گزارش زومان، برای دو دهه، آلمان و چین یک زوج اقتصادی افسانهای بودند؛ یک ازدواج کاملاً منطقی که هر دو طرف از آن سود سرشاری میبردند. آلمان ماشینآلات و تکنولوژی پیشرفتهای را فراهم میکرد که چین برای تبدیل شدن به «کارخانه دنیا» به آن نیاز داشت. در مقابل، چین کالاهای مصرفی ارزان تولید میکرد و چرخ تجارت جهانی را به نفع هر دو میچرخاند. اما این ماه عسل به پایان رسیده است. حالا چین دیگر به ماشینهای آلمانی نیازی ندارد و آلمان، با اکراه، به دنبال طلاق است.
گزارش وال استریت ژورنال در این باره نشان می دهد که برای اولین بار در دهههای اخیر، کسبوکارها و سیاستمداران آلمانی، همانهایی که روزی پرچمدار تجارت آزاد بیقید و شرط بودند، حالا این اصل بنیادین را زیر سؤال میبرند. تولیدکنندگان آلمانی که زمانی در قله صنعت جهان ایستاده بودند، امروز برای محافظت در برابر رقبای چینی ارزانتر، سریعتر و به طرز فزایندهای بهتر، فریاد کمک سر میدهند.
این تغییر مسیر ناگهانی، ریشههای عمیقی دارد. چین با هزینههای تولید پایین، یوان ضعیف و یارانههای دولتی سخاوتمندانه، به تدریج در حال تسخیر بازارهایی است که تا همین چند سال پیش قلمرو بلامنازع شرکتهای آلمانی بود؛ نه فقط در خود چین، بلکه در سراسر جهان و حتی در حیاط خلوت آلمان، یعنی اروپا.
اما کاتالیزوری که این فرآیند را تسریع کرد، کسی نبود جز دونالد ترامپ. به گفته اقتصاددانان، پس از آنکه آمریکا با وضع تعرفههای سنگین، دیوار بلندی مقابل کالاهای چینی کشید، موجی از محصولات ارزانقیمت چینی، از مواد شیمیایی گرفته تا قطعات خودرو، به سمت سواحل اروپا سرازیر شد و زنگ خطر را برای برلین به صدا درآورد.
فردریش مرتس، صدراعظم آلمان، ماه گذشته قاطعانه اعلام کرد که برلین از فولادسازان داخلی در برابر رقبای چینی محافظت خواهد کرد.
دولت او همچنین ممنوعیت استفاده از قطعات چینی در شبکههای داده تلفن همراه را تشدید کرده و از بندهای «اروپایی بخر» در مناقصات عمومی حمایت میکند.
داستانهایی از خط مقدم یک جنگ تجاری
برای درک عمق این بحران، باید به داستان شرکت هرنکنشت (Herrenknecht) گوش داد. این شرکت خانوادگی، سازنده برخی از پیچیدهترین ماشینهای حفاری تونل در جهان است؛ غولهای فلزی که میتوانند سختترین صخرهها را بشکافند.
زمانی که چین در مسیر ابرقدرت شدن گام برمیداشت، برای بزرگترین پروژههای زیرساختی خود به سراغ هرنکنشت میآمد. اما امروز، پس از یک رشته تملک و مهندسی معکوس، رقبای چینی با حمایت دولتی، بازار جهانی را در دست گرفتهاند. سخنگوی این شرکت میگوید: «ما تحت فشار رقابتی فزایندهای هستیم، بهویژه از سوی فروشندگان چینی که از یارانههای دولتی بهرهمند هستند.»
اوضاع در لایپزیگ، یکی از قطبهای اصلی صنعت شیمیایی آلمان، از این هم وخیمتر است. ودران کویونجیچ، مدیر ارشد بازرگانی شرکت DOMO Chemicals، میگوید سهم مواد شیمیایی چینی در بازار اروپا به شدت افزایش یافته و آنها محصولات خود را با تخفیفهای ۲۰ درصدی نسبت به تولیدکنندگان اروپایی عرضه میکنند.
او با نگرانی اضافه میکند:
«آنها حضوری دائمی در بازار پیدا کردهاند.»
این فشارها زخمهای عمیقی بر پیکر اقتصاد آلمان برجای گذاشته است. تولیدات صنعتی آلمان از سال ۲۰۱۷ تاکنون ۱۴ درصد کاهش یافته و بخش خودروسازی به تنهایی حدود ۱۳ درصد از مشاغل خود را از دست داده است.
صادرات کلی آلمان به چین از سال ۲۰۱۹ یکچهارم کاهش یافته، در حالی که واردات سر به فلک کشیده و تراز تجاری منفی آلمان با چین در آستانه رسیدن به رکورد تاریخی ۸۸ میلیارد یورو است.
دوراهی دشوار برلین
آلمان اکنون در یک دوراهی استراتژیک قرار گرفته است. دیرک شوماخر، اقتصاددان ارشد در بانک توسعه دولتی آلمان (KfW) معتقد است که نوآوری به تنهایی کافی نیست.
او میگوید:
«ما به عنوان یک کشور باید تصمیم بگیریم که چه چیزهایی را حاضریم در آینده از چین تأمین کنیم و چه چیزهایی را میخواهیم خودمان تولید کنیم. این ممکن است به معنای ایجاد موانع برای حفاظت از بخشهای استراتژیک باشد.»
اما این تصمیم با یک معمای ژئوپلیتیک پیچیده گره خورده است. بسیاری در برلین نگرانند که اگر آمریکا تحت رهبری ترامپ به متحدی غیرقابلپیشبینی تبدیل شود، آلمان چارهای جز نرمش در برابر چین نخواهد داشت. این همان چیزی است که تحلیلگران آن را «سندروم شانگهای» مینامند؛ ترجیح دادن منافع کوتاهمدت در برابر ریسکهای بلندمدت.
آلمان امروز باید بین کاهش وابستگی استراتژیک به چین و حفظ یک سپر اقتصادی در برابر یک آمریکای غیرقابل اعتماد، یکی را انتخاب کند؛ انتخابی که آینده صنعتی اروپا را رقم خواهد زد.
به نظر شما آیا سیاستهای حمایتی آلمان میتواند در برابر غول اقتصادی چین موفق باشد؟ دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.